هیکل دو پیکرۀ ساکت و پُرعظمت بودا، بلندترین مجسمۀ جهان با تندیسهای دور و بر و سمچهای پرنقش و نگارش بر شگفتی و زیبایی این خطه میافزاید.
باری بامیان دوهزار سال پیش را که در حکم قبلۀ بوداییان و مرکز تجمع زایران و جهانگردان بود، در نظر بیاوریم، جهانِ پر از رنگ و رونق در نظر مجسم میشود. هزاران بودایی در لباسهای پاکیزه، با شوق و اشتیاق به سوی این مهبط عشق و ایمان میشتافتند و دل و جان را با فیض مینوی آن پاکیزه میکردند.
کاروانهای راه ابریشم، متاع شرق و غرب را در بازارهای گرم و پرشورش میریختند. در هرگوشه و بیشهاش دروازۀ آموزشگاههای درس و تلقین بر روی همه باز بود.
شب، همینکه آفتاب فرو مینشست، از هر بیغوله و باغی، شمعی و چراغی روشن میشد. نور مشعلها از پنجرههای شبستانها و مغاره و پناهگاهها، چون هزاران نرگسۀ گردون گردان میتابید و چشم و دل را روشن میساخت. تصویرها و نگارههای رنگین طاق و رواقش سراسر همه افسانه و افسون بود. نقش زنان چنگزن بر طاق مجسمۀ بودا از لحاظ هنرمندی و نفاست در حد کمال است و تا هنوز بر روی عاشقان لبخند میزند.