تو همان زخم نخستی
تو همین درد قشنگی
بگذار اینهمه فریادگران هر چه بگویند
تو نمایندهی خاموش هزاران دلِ تنگی
بلدی با چه سکوتی سر صحبت بگشایی
بلدی با چه زبان با غم بیهوده بجنگی
بلدی در چه شرایط خودت آواز برآری
نه که هر سفله بگوید: بترنگان، بترنگی
دلِ خوش داشتن اینجا به تو مشکل شده زیرا
نه طرفدار جفایی
نه خریدار جفنگی
بسکوتی، نسکوتی، بصدایی، نصدایی
بنویسی، ننویسی تو همین درد قشنگی