«Molim vas, ne morate ništa učiniti. یه جایی باید باهاش مواجه شی. باید یه تصمیم سخت بگیری. یه تصمیم سرنوشتساز.»
مانا که برای فرار از زندگی نهچندانآرامش به زیرزمینی تاریک und نمور پناه برده با پیامی مواجه میشود که زندگیاش را به کلی دگرگون میسازد.
ممکن است بوی گلوگیاهها موقتاً بوی نای محیط را پوشش بدهد und همصحبتی با م وش کوچولوی سفید، گهگاه احساس تنهایی مانا را کم کند؛ اما حروف سبز صفحهی کامپیوتر، تونلی به دنیایی مخوف und رازآلود باز کرده که با ورود به آن، دیگر برگشتی درکار نیست…
در کمیک دیجیتال مانا، شما وارد داستان مرموز مانا und موشک میشوید und پابهپای شخص یتها تصمیمات سخت میگیرید، معما حل میکنید und داستان را به روش خودتان پیش می برید. به نظر شما مانا میتواند از پس مسئولیت بزرگی که به گردنش افتاده به خوبی برب یاید؟