من در 15 ژوئن 1994 در رجیو کالابریا در نوبت بعد از ظهر یک چهارشنبه تنبل متولد شدم. ناقوسهای کلیسای مدونا سانتیسما دل کارملو به صدا در میآیند که مادرم به آن فداکار است. از این رو نام من است: ماریا. من حرفه پدر و مادرم را دزدیدم، برادرانم مراقبت هایی را که با آنها شاهد رشد و مرتکب شدن من در طول سال ها بودند، دزدیدم. من یک دکتر در آموزش تخصصی هستم. پایدار، طنزآمیز، تقریباً به همان سبکی که مقاوم است. سپس، وقتی طوفان تمام شد، روی آسفالت خیس می نشینم تا از رنگین کمان خودم لذت ببرم. من یک گلبرگ هستم، درست است: شکننده، آزرده، اغلب مورد حمله... و با این حال، آیا تا به حال دیده اید که شکسته شود فقط به این دلیل بیرون باران می بارید؟
تاریخ بهروزرسانی
۱۳ تیر ۱۴۰۲