وضعیتی که در آن صلح در یک سرزمین خاص به طور دائمی حاصل شده باشد، صلح دائمی نامیده می شود. در قرن هجدهم، در حالی که به عنوان مذاکره کننده ارشد پیمان اوترخت خدمت می کرد، چارلز-ایرنه کاستل دو سن پیر مقاله خود را با عنوان «پروژه برای صلح دائمی» با نام فرضی نوشت. این مفهوم، در عین حال، تا اواخر قرن 18 به خوبی درک نشده بود. امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، عبارت "صلح دائم" را در مقاله خود در سال 1795 صلح دائمی: طرحی فلسفی ابداع کرد که منجر به پذیرش آن شد.
اگرچه تفاوت های زیادی بین مقاله کانت و فلسفه صلح دموکراتیک معاصر وجود دارد، اما شباهت هایی نیز وجود دارد. او بهجای صحبت از دولتهای دموکراتیک، به دولتهای جمهوریخواه (Republikanisch) اشاره میکند که آنها را به عنوان داشتن دولتهای نماینده با دیواری که قوه مقننه را از قوه مجریه جدا میکند، تعریف میکند. حق رای همگانی، که برای دموکراسی معاصر حیاتی و برای برخی از متفکران معاصر مهم است، مورد بحث او نیست. منتقدان او در مورد این که آیا آن را با اصطلاحات او نشان می دهد، اختلاف نظر دارند. مهمتر از همه، او معتقد نیست که دولتهای جمهوریخواه به تنهایی میتوانند صلح ایجاد کنند. او بر این باور است که برای اجرای آگاهانه برنامه شش ماده ای او و همچنین آزادی حرکت، البته نه لزوما مهاجرت، به یک لیگ ملت ها نیاز است.
تاریخ بهروزرسانی
۱۵ دی ۱۴۰۲