تلاش برای یافتن راه خروج از خانه ارواح یک کابوس بود. به هر طرف که نگاه می کردم صداهای عجیب و غریب، حرکت اشیا و سایه هایی که اطرافم می رقصیدند. نمی دانستم چه خبر است. می ترسیدم، اما می دانستم که باید راهی پیدا کنم. من به اطراف نگاه کردم تا سرنخی پیدا کنم، اما چیزی برای کمک به من وجود نداشت. صدای زمزمه های ضعیفی را می شنیدم که از آن طرف در می آمد، انگار یکی می خواست با من ارتباط برقرار کند. وقتی متوجه شدم که در این ساختمان تاریک و مرموز کاملاً تنها هستم، بیشتر و بیشتر احساس اضطراب کردم.
تاریخ بهروزرسانی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲