همه اهالی این روستا برای اطمینان از اینکه هیچ یک از اتفاقات را از دست نداده اند، آماده خوردن یک وعده غذایی هستند که جلوی پنجره ها ایستاده اند، آنها در حبس دائمی هستند و مشتاق هستند که یک اتفاق هیجان انگیز رخ دهد، یک سرقت... یا مثلا قتل از نظر کشیش دهکده، خانم پروتئو زنی بسیار ناامید است، او تا زمانی که احساساتش برانگیخته نشود، به هیچ ابهامی گوش نمی دهد. او اکنون در یک رابطه عاشقانه صمیمی با نقاش لارنس ردینگ است که او را دوست داشت. جنون، تنهایی و ناامیدی، در همین حال، او زنی است که با سرهنگ پروتئو، مردی ثروتمند، خسیس، که از زندگی خود لذت نمی برد، ازدواج کرده است. بسیار محبوب. همه برای او آرزوی مرگ می کنند، حتی دخترش و کشیش روستا... متأسفانه در دفتر کشیش که همیشه احساسات نفرت انگیز خود را نسبت به این سرهنگ ابراز کرده بود، به قتل رسید. اما آیا او به عنوان یک روحانی می توانست مرتکب گناه شود و در قتلی شرکت کند یا مرتکب قتل شود؟ قاتل واقعی این جنایت فجیع کیست؟ خانم مارپل چه نقشی را در این مورد بازی خواهد کرد، زیرا او پیرمردی است که عاشق حل معماها، مشاهده افراد و تجزیه و تحلیل روانشناسی آنهاست؟
تاریخ بهروزرسانی
۲۴ بهمن ۱۴۰۲