با دستانی از ورقهی فولاد
در این جا باید اذان را به صدای آهن خواند
تا مؤذنِ سورهی اقاقیها
پرده درِ این پرده باشد.
رضا صالحی مهربان: اینکه آدمی بیوگرافیای هر چند کوچک از خودش بگوید کار دشواریست با این حال متولد ۱۱ آذر ماه ۱۳۶۳زاده در بیمارستان مردم شهر تهران هستم، درست زمانیکه تاس تنهایی روی تختهی زندگی کور کور نشست، من هم از زهدان لامکان پا به عرصهای گداشتم که از ابتدایش هیچچیزش با هیچچیز دیگرش جور در نمیآمد. دوران ابتدایی در مدرسهای وافع در خیابان زریننعل گذشت. ۱۹ ساله بودم که احساس کردم نوشتن خروجیایست برای نفس کشیدن در گندلاخ زندگی، قلمهای ابتداییام ناشیانه و سخت بود. نزدیک ۲۲ بودم که با رها کردن دانشگاه تصمیم گرفتم نوشتن را به عنوان راهی که شاید در آن چیزی برای گفتن داشته باشم شروع کنم. تا اینکه مدت ۳ سال ساعتها مطالعه میکردم و ساعتها مینوشتم. بعد از مدتی نزدیک به یک سال در کارگاه شعر سیدعلی صالحی شرکت کردم و بعد از گذراندن فراز و نشیبهایی طولانی در خدمت شما هستم.