همسرشان پیمان صدایش می کرد، سخت بیمار بود. با آقای
احمد عسگرپور و تنی چند از دوستان با وسایل کامل ضبط صدا و
فیلمبرداری با اطلاع قبلی به عیادتش رفتیم. درمورد کارهای هنری
و زندگی اش با او به گفت و گو نشستیم. درصفحات بعدی متن پیاده
شده ی آن مصاحبه را تمام و کمال خواهید خواند.
بعد از گفت وگو خواستیم که چندتا از شعرهایش را برایمان
بخواند که خواند با شور وشوق هم خواند. بعد دفترش را بست و رو
کرد به من گفت: « از تو خواهشمندم که این اشعار را جمع بندی
کرده و منتشر سازی. » من با کمال میل پذیرفتم.
بعد از درگذشت آن هنرمند و شاعر شریف، همسر محترمشان
سرکار خانم ژاله حقی دفترهایش را جمع کرده و کپی برداری کردند
و به من سپردند. من اشعار را ، بخش بندی و ویرایش کرده و به
دست دوست شاعرم ع . ن. چاپار سپردم که بازخوانی کرده و به من
باز گرداندند. من مجموعه اشعار استاد محمود قبه زرین ) م.ق.آراز ( را با
عنوان « پیمان » که حاوی اشعار ترکی و فارسی شاعر است را به ناشری
سپردم. ناشر مذکور نیز پس از مدتها سر دواندن، نه تنها کاری نکرد،
که متنهای تایپی و دس ت نویس را نیز بر نگرداند.
گذشت و گذشت تا اینکه نشر موغام، آمادگی خود را برای انتشار
این اثر اعلام نمود. متن مجددا از روی کپی دستنویسها تایپ شده،
دوباره ویرایش وبازخوانی مجدد شد. و پس از حذف چند شعر انگشت
شمار، به سرکار خانم سحر بارانی سپرده شد. ایشان نیز با دقت و
حوصلهای ستودنی، یکسان سازی رسم الخط متن اشعار را کشیدند.
جا دارد ازآقای سعید موغانلی که زحمت بازخوانی مجدد اشعار را
قبول نمودند نیز سپاسگزاری کنم.
(حسن ریاضی (ایلدیریم