جامی را آخرین شاعر عهد تیموری و بزرگترین ادیب و شاعر فارسی زبان پس از حافظ میدانند که با وجود کثرت شاعران زمان خود و غلبۀ روح شعر بر مجاری حوادث و تحولات اجتماعی آن زمان، امّا با این وجود هیچ شاعری به برازندگی وی در عصرش و زمانههای پسین قد بر نیفراشته است.
جامی کتاب «بهارستان» را که شاهکار ادب منثور و منظوم فارسی به شیوۀ گلستان سعدی است برای فرزندش ضیاؤالدّین یوسف نگاشت و سپس به رسم معمول آن روزگار به امیر علمدوست و ادبپرور زمانش سلطان حسین بایقرا اهدا کرد. همچنانکه او کتاب «فوائدضیائیّه» معروف به شرح ملاجامی در علم نحو را که اثر علمی بیبدیل وی در ادبیات زبان عربی است و تا هنوز در همه حوزههای علمیۀ مشرق زمین تدریس میشود نیز به نام این فرزند مهر آوندش به رشتۀ تحریر آورده است.
مولانا عبدالرّحمان جامی، بزرگترین استاد سخن و نامدارترین شاعر و عارف قرن نهم، از معدود دانشمندانی است که بدون اختلاف، نام، القاب، روزِ تولد و وفات او در منابع معتبر، درج گردیده و وُثُوقِ آن، مورد اتفاق همه تاریخنویسان است. نام ایشان عبدالرّحمان و القاب مشهورش نورالدّین و عمادالدّین است و بعدها به دلیل اینکه آخرین شاعر برجسته سبک عراقی بود، در میان ادیبان و نویسندگان به «خاتمُ الشُّعرا»یِ شعر زبان فارسی شناخته شد. برخی گفتهاند که تخلّص شعری وی در ابتدا به تَبَع پدر، «دشتی» بوده است؛ ولی با تفحص در تَذکِرَهها و نوشتار پشینیان و آثار منظوم و منثورِ خودِ جامی، واژۀ «دشتی» دیده نیامد و گویا این نسبتی است که بعدها در سوانح او افزوده شده است؛ به هرصورت تخلّص ایشان در آوان پختگی، همانگونه که به کرّات ذکر شده، «جامی» بوده است که تا کنون به نام «جامی» و به عنوان سرشناسترین شخصیّت علمی، اجتماعی، عرفانی و ادبیِ هرات شناخته میشود. برخی تَذکِرَهنویسان صفوی و متأخّر از آن، مانند رضاقلیخان هدایت (1170- 1250 ش. ق.)، نویسندۀ تذکرۀ ریاض العارفین، گفته است پدر جامی از ولایات مرکزی ایران به قصبه جام نقل مکان کرده است. (هدایت، 1385: 54) و دیگران نیز پس از او و بدون تعمّق آن را تکرار کردهاند. بعید مینماید که پدر یا جد جامی، نظام الدّین، شخص دانشمند، فقیه و دارای تخصص قضا و فتوا از راه بسیار دوری کوچ کند و به جای سکونت در شهرهایِ بزرگی چون نیشابور، طوس، هرات و مرو به یک قصبه ناشناخته و روستای دور افتاده به نام خَرگِرد (خَرجِرد)، مسکنگزین گردد.