در ایرانی دوردست، در دورانی دورتر ... دستهای توانای قدرتی عظیم در تهران از شبهقارهٔ هند تا دریای مدیترانه کشیده شده است. سرزمینهایی که در دنیای ما کشورهایی مستقل هستند، برای این ایران مقتدر ایالتهایی تحتالحمایه و وابسته هستند. این ایران مقتدر به هیچ کس در دنیا باج نمیدهد. تنها شرافتمندانه قرض خود بعد از تمام شدن نفت را به چین پس میدهد و آن هم خود مردم برعهده گرفتهاند که هر کدام از بدو تولد یک میلیون دلار به چین بدهکار باشند. کارت ملی که ما میشناسیم، تراشهای است که روی مخچهٔ آدمها نصب میشود و هم جلوی تقلبهای مالی و خورده شدن حق را میگیرد و هم به بهای کمکردن جزیی اندکی آزادی، به دولت اجازه میدهد از سلامت روانی مردم و جامعه محافظت کند و جلوی عرفشکنیهایی که کیان جامعه را تهدید میکنند بگیرد.
در این دنیای بهتر همهٔ مردم به رایگان میتوانند از خدمات مراقبانی مجرب و تحصیلکرده به عنوان پشتیبان شخصی خود استفاده کنند. از آن بهتر این که این خدمات اجباری است و همه باید حداقل هفتهای یک بار با پشتیبان خود حرف بزنند و فشارهای روحی و روانی خود را تخلیه کنند.
در این نسخهٔ خالی از تمام مشکلات دنیای ما، مردم مجبور نیستند هر روز ذهنشان را بابت انتخاب غذا و زحمت پختن آن مشغول کنند؛ دولت برای همه گلولههای مواد فرآوریشده در آزمایشگاههای برتر چین را فراهم کرده است که هم تمام مواد مورد نیاز بدن را در خود دارند، هم فقط کافی است در آب انداخته شوند تا قابل خوردن شوند و هم از همه مهمتر، مزههای بیشمار غذاهای سنتی و قدیمی را ندارند و ذهن را از چیزهای مهمتر منحرف نمیکنند.
از همهٔ اینها بهتر، کفیل است. هوش مصنوعی توانا و حساسی که از درون تراشههای روی مخچهٔ آدمها، مراقبت از آنها را از نزدیکترین فاصلهٔ ممکن برعهده دارد و هر گونه مشکل و مزاحمتی را به طور مستقیم به پلیس گزارش میدهد.
کاش این دنیا به همین کاملی و بینقصی بود... ولی در این دنیا هم ایران توانا، دشمنان فراوانی دارد... مثل ناتو که با بیشرمی تمام در امارات متحدهٔ عربی پایگاه نظامی تأسیس کرده و ...
آیا عاطفه زهرا جواهری، قهرمان جوان ما در کتاب بهار، میتواند بر توطئههای دشمن و فریبهای اهریمنی عناصر خودفروخته غلبه کند و به آغوش گرم آموزههای دکتر رائفیپور باز گردد؟